کهن الگوی ماندالا چیست؟
![کهن-الگو-ماندالا-فنگشویی-چی-سایت-هنری-فندق کهن الگوی ماندالا چیست-عرفان شرقی-سایت هنری فندق](https://fandogh-art.com/wp-content/uploads/porto_placeholders/100x44.jpg)
چیستی ماندالا
ماندالا (Mandala) یک واژه سانسکریت به معنای «دایره» است؛ از واژه ماندالا به طور کلی برای اشاره به نقاشی، نمودار یا ساختارهای مشخص با معانی نمادین و خاص استفاده میشود. ماندالا به عنوان یک «کهن الگو»، در آیینهای هندو و بودایی، به منظور نمایش جهان هستی و تمرکز بر درون خویشتن به کار میرود. ماندالاها غالباً دارای طراحیهای دقیق هستند؛ آنها از نظر هنری زیبایند و میتوانند برای به تصویر کشیدن مراحل سفر معنوی، تعالیم یا قلمرو یک فرد روحانی، زندگی و یا حتی به طور کلی برای به تصویر کشیدن جهان استفاده شوند. ماندالاها ممکن است بسیار پیچیده به نظر برسند اما در حقیقت، با لایهبندی عناصر ساده از یک نقطه مرکزی ایجاد میشوند و الگویی ایجاد میکنند که با ترکیب خطها، شکلها، نمادها و رنگها تکرار میشوند.
اگر چه ماندالاها اغلب به عنوان یک شی بصری ساخته میشوند (چه با استفاده از مواد شنی، کشیدن بر روی کاغذ، پارچه و یا هنگام تجسم آن در حین مراقبه و مدیتیشن و…)، با این حال اصل فلسفه ماندالا فراتر از یک قطعه هنری یا ساختار بصری است. یکی از تعابیری که در فرهنگهای شرقی برای ماندالا در نظر گرفته میشود، تعبیر «مرکز و پیرامون» است. شرقیها معتقدند که ما دنیا را در سطحِ ذهنِ خود تجربه میکنیم. مثلا وقتی گیرندههای حسی ما مثل چشمها و گوشها با نور یا صدا تحریک میشوند، سیگنالی از طریق سیستم عصبی مرکزی، به مغز ما منتقل میشود. در نتیجه آن چه ما درک میکنیم بازسازیِ مغز از واقعیت، بر اساس نحوه تفسیر این سیگنالهاست. حقیقت این است که ما هرگز به طور مستقیم پدیدهها را نمیبینیم، نمیشنویم، بو نمیکنیم، نمیچشیم و لمس نمیکنیم؛ ما فقط بازسازی ذهن خود را در مورد آنها تجربه میکنیم. روند تجربه زندگی در سطح ذهن با جنبه مرکز ماندالا مطابقت دارد. چرا که همه ما در مرکز جهان خود هستیم؛ هیچ کسِ دیگری تجربیات ما را به اشتراک نمیگذارد. افراد دیگر ممکن است تجربههای مشابهی داشته باشند، اما تجربه ما و آنها با یکدیگر یکسان نیست. هر موجود زندهای، جهان را متفاوت تفسیر کرده و با آن ارتباط برقرار میکند.
از سوی دیگر اگر چه ما در مرکزِ جهان خود هستیم، اما تنها موجود زنده یا پدیدهای نیستیم که در این جهان زندگی میکند. ما با همه پدیدههای دیگر جهان در تعامل و زندگی مشترک هستیم. اگر یک تکه گرد و غبار شناور در فضای دوردست وجود نداشته باشد، آن گاه کل جهان وجود نخواهد داشت. در واقع وجود یک چیز دلالت بر وجود همه چیز است و این جنبه پیرامونیِ ماندالا است.
در سطح عمیقتر، اصطلاح مرکز و پیرامون به جای دو گانه بودن، کلِ واقعیت را نشان میدهد.
از آن جا که واقعیت فقط در لحظه فعلی میتواند آشکار شود، پس ماندالا فقط در لحظه فعلی وجود دارد. بسته به دیدگاههایمان از واقعیت، میتوانیم به لحظه فعلی فکر کنیم که شامل تعداد زیادی ماندالا به صورت همزمان یا تنها شامل یک ماندالا است. ما میتوانیم فکر کنیم که ماندالای متفاوتی متناسب با زندگی هر موجود زندهای وجود دارد، هم چنین میتوانیم تصور کنیم که یک فرد در طول یک روز، ماندالاهای مختلفی را تجربه میکند. با این حال برای هر شخص، خودش مرکز ماندالاهایش است.
بر اساس مفهومسازی فوق، میتوان نتیجه گرفت که در داخل ماندالاها، ماندالا وجود دارد. تعدادِ بینهایت ماندالا وجود دارد و میزان ماندالاهایی که میتوانند سایر ماندالاها را در بر بگیرند، نامحدودند.
ماندالاهای سنتی با تمرکز بر شکلهای دایره و مربع به عنوان فرمهای اصلی کهن الگوهای ماندالایی، ترسیم میشوند. امروزه علاوه بر ماندالاهای سنتی، ماندالاهایی بدون تمرکز بر این شکلها رسم میشوند که زیبا هم هستند.
متن این مقاله برگرفته از متن کتاب ماندالا؛ کتاب رنگآمیزی خانم مریم قنبری عدیوی است؛ این کتاب در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات نیوشه به چاپ رسیده است. این کتاب دارای دو بخش تئوری و رنگآمیزی برای بزرگسالان و نوجوانان است و تهیه آن به علاقه مندان به هنر ماندالا، فنگ شویی و فلسفه شرقی پیشنهاد میشود.
دیدگاه (8)
عالی بود ممنون
سلام. ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک میذارید ??
من خیلی به این طرح های ماندالا علاقه دارم واقعا زیبا و آرامش بخشن مرسی
سلام. ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک میذارید ??
سلام. ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک میذارید??
سلام. ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک میذارید??
سلام. ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک میذارید??
سلام. ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک میذارید??